اسلایدجهاد کشاورزییادداشت ویژه

تقویت امنیت غذایی از مسیر افزایش بهره‌وری آب

امنیت غذایی، به معنای دسترسی فیزیکی و اقتصادی همه افراد به غذای کافی، سالم و مغذی، همواره یکی از کلیدی‌ترین دغدغه‌های حکمرانی در ایران بوده است. با این حال، رویکرد سنتی برای تحقق این امنیت، که بر افزایش تولید به هر قیمت استوار بود، امروزه کشور را با یک پارادوکس عمیق مواجه ساخته است. همان منابع آبی که پایه تولید غذا هستند، در اثر فشار همین تولید، در حال تحلیل رفتن هستند. اینجاست که پیوند ناگسستنی بین امنیت غذایی و بهره‌وری آب به عنوان تنها راه برون‌رفت از این بن‌بست خودنمایی می‌کند. تقویت امنیت غذایی از مسیر افزایش بهره‌وری آب، به معنای تولید بیشتر یا دست کم حفظ سطح تولید کنونی با مصرف آب کمتر است؛ پاسخی هوشمندانه به این پرسش حیاتی می‌باشد که چگونه می‌توان برای نسل‌های آینده هم غذا تولید کرد و هم آب ذخیره نمود.

این ضرورت، ریشه در جغرافیای خشک و نیمه‌خشک ایران دارد. کشوری که میانگین بارش‌های آن کمتر از یک‌سوم متوسط جهانی است، نمی‌تواند الگوی کشت و کشاورزی خود را بر اساس وفور آب بنا کند. بخش کشاورزی، به عنوان بزرگ‌ترین مصرف‌کننده آب، در مرکز این چالش قرار دارد. بنابراین، امنیت غذایی پایدار در ایران دیگر با حفر چاه‌ یا انتقال آب بین‌حوضه‌ای محقق نمی‌شود، بلکه تنها از طریق یک انقلاب بهره‌وری در مصرف آب امکان‌پذیر است. این انقلاب، مستلزم عبور از کشاورزی معیشتی و کم‌بازده به سمت کشاورزی دانش‌بنیان و دقیق است.

تحقق این امر بر سه ستون اصلی استوار است. نخست، تحول فناورانه و نهادی است. جایگزینی سیستم‌های آبیاری سنتی و غرقابی با روش‌های نوین تحت فشار مانند قطره‌ای و بارانی، تنها بخش کوچکی از راه حل است. هوشمندسازی این سیستم‌ها گام بعدی و بلوغ کامل این تحول است. استفاده از سنجش از دور، ایستگاه‌های هواشناسی خودکار و حسگرهای رطوبت خاک که داده‌ها را در لحظه پردازش می‌کنند، به کشاورز اجازه می‌دهد بر اساس نیاز واقعی گیاه و نه بر اساس یک برنامه زمانی ثابت، آبیاری را انجام دهد. این کشاورزی دقیق از هر قطره آب حداکثر استفاده را می‌برد. از سوی دیگر، تحول نهادی از طریق تجمیع زمین‌های خرد و کوچک مقیاس، شرط لازم برای مقرون به صرفه بودن این سرمایه‌گذاری‌های فناورانه است. کشاورزی قراردادی و تشکیل تعاونی‌های بزرگ تولیدی می‌تواند زمینه این تحول را فراهم آورد.

دوم، بازنگری در الگوی کشت و حمایت‌های هدفمند است. کشت محصولات پرآب‌بری مانند هندوانه و برنج در مناطق خشک، به معنای صادرات آب مجازی و تضعیف امنیت غذایی ملی است. سیاست‌گذاری باید به سمت تشویق و الزام کشت محصولات با نیاز آبی کم و ارزش اقتصادی بالا مانند زعفران، پسته، گل‌های زینتی و گیاهان دارویی و همچنین توسعه کشت‌های گلخانه‌ای که کنترل بهتری بر مصرف آب دارند، حرکت کند. این تغییر، نیازمند اصلاح نظام یارانه‌ها است. باید به تدریج یارانه آب و برق ارزان‌قیمت که خود مشوق اسراف است، به یارانه‌های مستقیم برای خرید سیستم‌های آبیاری نوین، بذرهای مقاوم به خشکی و بیمه محصولات تبدیل شود. این تغییر سیگنال قیمتی، کشاورزان را به سمت بهینه‌سازی مصرف آب سوق می‌دهد.

سوم، تقویت زنجیره ارزش پس از تولید است. بخش عمده‌ای از آب مصرفی در کشاورزی، نه در مزرعه، که در مرحله تبدیل، نگهداری و توزیع به هدر می‌رود. ضایعات بالای محصولات کشاورزی به دلیل نبود سردخانه‌ها، سیستم‌های حمل‌ونقل ناکارآمد و بسته‌بندی‌های نامناسب، به معنای هدر رفتن تمام آبی است که برای تولید آن محصول صرف شده است. بنابراین، سرمایه‌گذاری در صنایع تبدیلی و تکمیلی، توسعه لجستیک سرد زنجیره و بهبود شبکه توزیع، به طور غیرمستقیم بزرگترین خدمت را به بهره‌وری آب ملی می‌کند. هر درصد کاهش ضایعات، مانند آن است که آب زیادی را بدون هزینه‌کردن یک قطره آب اضافی، ذخیره کرده‌ایم.

طبق آمار، در حال حاضر به ازای مصرف یک مترمکعب آب در بخش کشاورزی کشور حدود ۱.۴ کیلوگرم محصول تولید می‌شود در حالی‌که در برخی از کشورها این عدد به ۲ تا ۳ کیلوگرم رسیده است. وزیر جهاد کشاورزی در این خصوص خاطر نشان کرده که اگر در بهره‌وری آب، چه از نظر سازه‌ای و چه در اصلاح نژاد و عملیات به‌زراعی و به‌نژادی ۲۰ تا ۳۰ درصد بهبود ایجاد کنیم و تولید محصول به ازای مصرف هر مترمکعب آب را به عدد ۱.۸ کیلوگرم برسانیم، علاوه بر رفع مشکلات آب، امنیت غذایی نیز تقویت خواهد شد.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا