اسلایدیادداشت ویژه

مدیریت جامع حوزه‌های آبخیز، راهبردی هوشمند برای مواجهه با چالش‌های آب و خاک

در عصری که تغییرات اقلیمی و فشار روزافزون بر منابع طبیعی، تاب‌آوری اکوسیستم‌ها را به شدت کاهش داده است، مدیریت جامع حوزه‌های آبخیز به عنوان رویکردی کل‌نگر و یکپارچه، بیش از پیش اهمیت یافته است. این نگرش که آب، خاک، پوشش گیاهی و جوامع انسانی را به عنوان اجزای به هم پیوسته یک سیستم زنده در نظر می‌گیرد، تنها زمانی به نتایج ملموس و پایدار منجر می‌شود که جوامع محلی به عنوان ذینفعان اصلی و بازیگران کلیدی در تمام مراحل طرح‌های آبخیزداری مشارکت داده شوند.

تجربه چند دهه اخیر نشان داده است که پروژه‌های آبخیزداری که با نگاهی صرفاً فنی و از بالا به پایین اجرا شده‌اند، اغلب نتوانسته‌اند به اهداف بلندمدت خود دست یابند. ساخت سازه‌های مهندسی مانند سدهای کوچک، بانکت‌ها و گوراب‌ها بدون در نظر گرفتن دانش بومی و نیازهای واقعی جامعه محلی، نه تنها موجب بهبود شرایط نشده، بلکه در برخی موارد منجر به بروز تنش‌های اجتماعی و حتی تخریب بیشتر منابع شده است. در مقابل، رویکردهای مشارکتی که جوامع محلی را از مرحله تشخیص مشکل تا طراحی، اجرا و پایش طرح‌ها دخیل می‌کنند، نتایج بسیار امیدوارکننده‌ای داشته‌اند.

توانمندسازی جوامع محلی در طرح‌های آبخیزداری فرآیندی چندبعدی است که فراتر از آموزش فنی ساده قرار دارد. این فرآیند شامل تقنین نهادهای محلی مدیریت منابع، ایجاد سازوکارهای تصمیم‌گیری جمعی، توسعه مهارت‌های رهبری و ظرفیت‌سازی برای پایش مشارکتی می‌شود. زمانی که مردم یک منطقه خود را مالک و مسئول منابع طبیعی اطرافشان بدانند، نه تنها در حفاظت از آن‌ها تلاش بیشتری می‌کنند، بلکه می‌توانند نوآوری‌های محلی متناسب با شرایط خاص اکولوژیک و فرهنگی منطقه خود را توسعه دهند.

مدیریت جامع حوزه آبخیز با رویکرد مشارکتی همچنین می‌تواند به حل چالش‌های پیچیده‌ای مانند تعارضات بر سر منابع آب، مهاجرت روستایی و فقر کمک کند. وقتی جوامع محلی ابزارها و اختیارات لازم برای مدیریت خردمندانه منابع را در اختیار داشته باشند، می‌توانند در کنار حفظ محیط زیست، معیشت پایدارتری برای خود ایجاد کنند. توسعه اکوتوریسم مبتنی بر جوامع محلی، کشاورزی حفاظتی و سیستم‌های بهره‌برداری چندگانه از منابع، نمونه‌هایی از این دست هستند.

با این حال، موفقیت چنین طرح‌هایی مستلزم تغییر نگرش اساسی در سیاست‌گذاری‌های کلان است. به جای پروژه‌های کوتاه‌مدت با اهداف کمی، نیاز به برنامه‌ریزی‌های بلندمدت و انعطاف‌پذیر داریم که به جوامع محلی فرصت تجربه و یادگیری بدهد. همچنین لازم است سازوکارهای حقوقی و مالی مناسبی طراحی شود تا انگیزه‌های اقتصادی برای حفاظت از منابع طبیعی ایجاد کند. بیمه محصولات کشاورزی مرتبط با آبخیزداری، پرداخت برای خدمات اکوسیستمی و ایجاد بازارهای محلی برای محصولات پایدار می‌توانند بخشی از این راهکار باشند.

گزارش‌ها حاکی از آن است که در سال جاری نزدیک به ۱.۵ همت از محل تملک دارایی و ۴ همت از محل اعتبارات محرومیت‌زدایی وزارت جهاد کشاورزی برای اجرای طرح‌های آبخیزداری در کشور اختصاص یافته است. تمرکز اصلی سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری در سال ۱۴۰۴ بر توسعه عملیات بیولوژیک و بیومکانیک آبخیزداری در چارچوب مطالعات مصوب هر حوزه آبخیز است.

در نهایت، مدیریت جامع حوزه‌های آبخیز با مشارکت جوامع محلی نه یک انتخاب، که ضرورتی اجتناب‌ناپذیر در مسیر توسعه پایدار است. این رویکرد می‌تواند پیوند گسسته بین انسان و طبیعت را ترمیم کند و الگویی از حکمرانی خردمندانه منابع طبیعی ارائه دهد که در آن هم محیط زیست حفظ می‌شود و هم جوامع محلی به شکوفایی می‌رسند. آینده پایدار منابع آب و خاک کشور در گرو همین تغییر پارادایم از مدیریت متمرکز به حکمرانی مشارکتی است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا