اسلایدجهاد کشاورزییادداشت ویژه

فرسایش بادی و گردوغبار در ایران؛ بحرانی خاموش با پیامدهای ژرف

پدیده‌ی فرسایش بادی و گردوغبار در ایران به‌ویژه در مناطق خشک و نیمه‌خشک، دیگر یک تهدید محیط‌ زیستی ساده نیست، بلکه بحرانی چند بعدی است که ریشه در ترکیب پیچیده‌ای از عوامل طبیعی و انسانی دارد. این معضل که روزبه‌روز ابعاد گسترده‌تری می‌یابد، نیازمند بازنگری اساسی در شیوه‌ی مواجهه‌ ما با محیط ‌زیست است.

در سال‌های اخیر، گسترش کانون‌های بحرانی فرسایش بادی و افزایش دفعات وقوع پدیده‌ گردوغبار، نشان ‌دهنده‌ عمق این بحران است. تغییرات اقلیمی و کاهش بارندگی‌ها از یک سو و از سوی دیگر، مدیریت ناپایدار منابع آبی، تخریب مراتع و جنگل‌تراشی‌های گسترده، همگی دست‌به‌دست هم داده‌اند تا این چالش را به یکی از جدی‌ترین تهدیدات برای آینده‌ کشور تبدیل کنند.

از منظر اقتصادی، خسارات ناشی از این پدیده به‌ویژه در بخش کشاورزی بسیار قابل‌توجه است. فرسایش خاک و کاهش حاصلخیزی زمین‌های کشاورزی، آینده‌ امنیت غذایی کشور را با چالش‌های جدی مواجه کرده است. از طرفی، اختلال در سیستم‌های حمل‌ونقل و تعطیلی مراکز اقتصادی در روزهای پرغبار نیز هزینه‌های هنگفتی بر اقتصاد ملی تحمیل می‌کند.

در حال حاضر سطح کانون‌های فرسایش بادی در داخل کشور حدود ۱۴ میلیون هکتار است. براساس هدف‌گذاری برنامه هفتم پیشرفت، سالانه باید نزدیک به ۲.۸ میلیون هکتار کاهش سطح کانون‌های فرسایش بادی و گرد و غبار در کشور انجام شود. با توجه به مدیریت عالیه وزارت جهاد کشاورزی در منابع طبیعی کشور، معاون آبخیزداری، مراتع و امور بیابان سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری کشور در این راستا گفته است که برای تحقق برنامه هفتم پیشرفت در راستای کاهش ۲۰ درصدی کانون‌های بحرانی فرسایش بادی و گردوغبار کشور ظرف مدت پنج سال، سالانه شش هزار میلیارد تومان اعتبار باید برای اجرای پروژه‌ها تخصیص پیدا کند.

این پدیده منجر به مهاجرت روستاییان از مناطق آسیب‌دیده به حاشیه‌ شهرهای بزرگ شده است. این جابجایی جمعیتی خود پیامدهای اجتماعی و اقتصادی متعددی دارد که از جمله می‌توان به افزایش حاشیه‌نشینی و گسترش نابرابری‌های اجتماعی اشاره کرد.

در سطح بین‌المللی نیز این بحران به موضوعی دیپلماتیک تبدیل شده است. برخی از کانون‌های گردوغبار منشأ فرامرزی دارند و این موضوع ضرورت همکاری‌های منطقه‌ای را برای مقابله با این معضل دوچندان کرده است. در این میان، ایران نیازمند دیپلماسی فعال محیط‌زیستی است تا بتواند از طریق گفت‌وگو با کشورهای همسایه راهکارهای مشترکی برای این مشکل بیابد.

راهکارهای مقابله با این بحران نمی‌تواند محدود به اقدامات مقطعی و نمایشی باشد. آنچه ضروری است، تدوین استراتژی جامعی است که هم به عوامل داخلی و هم به ابعاد منطقه‌ای این پدیده بپردازد. احیای پوشش گیاهی با استفاده از گونه‌های بومی مقاوم به خشکی، مدیریت هوشمندانه‌ منابع آبی، اصلاح الگوی کشاورزی و توسعه‌ی روش‌های پایدار کشت، از جمله محورهای اصلی این استراتژی باید باشد.

این بحران اگرچه جدی است، اما غیرقابل‌حل نیست. آنچه نیاز است، عزمی ملی و برنامه‌ای مدون است که با نگاهی بلندمدت و با در نظر گرفتن تمام ابعاد مسئله، بتواند این معضل را با مدیریت مطلوب وزارت جهاد کشاورزی و سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری کشور مهار کند. بدیهی است که آینده‌ محیط‌ زیست کشور و سلامت نسل‌های آینده در گرو تصمیمات و اقداماتی است که امروز در این زمینه اتخاذ و اجرایی می‌شود.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا