یادداشت ویژه

ماهیت بحران‌های غذایی در پارادایم تولیدگرای معاصر

سیستم‌های غذایی در سراسر جهان به طور فزاینده‌ای در یک شبکه جهانی (مرکز- پیرامون) در هم تنیده شده‌اند.

پارادایم تولیدگرای غالب بر حجم کل تولید، تمرکز بر چند محصول(غلات) کلیدی و نقش غالب کشورهای صادرکننده بزرگ و شرکت‌های فراملی تاکید دارد. سیستم‌های غذایی بین المللی، ساختار نابرابر و قفل‌های درون شبکه‌ای بسیاری دارد. شبکه جهانی سیستم‌های غذایی ملی به‌عنوان یک صورت فلکی مرکز-حومه ظاهر می‌شود اما موفقیت های پارادایم تولیدگرا با مشکلات شدیدی از جمله پتانسیل بحران‌های جهانی غذا همراه است. افزایش آسیب پذیری در برابر بحران‌ها یکی از ویژگی‌های ذاتی سیستم غذایی جهانی است که به شدت شبکه ای شده است. در نگاهی تاریخ‌مند؛ اشکال رایج تولید و تجارت مواد غذایی ریشه‌های تاریخی عمیقی دارند که به دوران استعمار و صنعتی شدن اولیه می‌رسد . با این حال، پس از جنگ جهانی دوم، یک پارادایم به طور فزاینده صنعتی، به هم پیوسته و جهانی شده بنام پارادایم تولید گرایی ظهور کرد که برخی از ویژگی‌های کلیدی آن عبارت بود از تأکید بر حجم زیاد تولید، اصرار بر تولید استاندارد، تسلط شرکت‌های فراملی، تمرکز بر چند گونه کلیدی از محصولات کشاورزی بعنوان مواد اولیه صنعت غذا، یکسان‌سازی عادات مصرف، سیستم‌های حمل و نقل جهانی کالا، و استفاده فشرده از انرژی و منابع پایه آبی-خاکی، و تزریق یارانه‌های کشاورزی ؛ البته تا امروز پارادایم تولیدگرا موفقیت‌های چشمگیری از جمله بهره‌گیری از مزایای مقیاس بندی(فنی و اقتصادی) و تقسیم کار جهانی را به همراه داشته است به شکلی که  با اندازه گیری کالری می‌توان فهمید که تولید جهانی غذا سریعتر از جمعیت رشد کرده است در واقع، افزایش تولید به عنوان راه اصلی برای غلبه بر گرسنگی و ناامنی غذایی در نظر گرفته شده چنانکه تاکید روزافزون بر حجم تولید نیز در تحقیقات مشهود است. با این حال، تولیدگرایی برای دهه‌ها از زوایای مختلف مورد انتقاد قرار گرفته است. در ابتدا، موفقیت در غلبه بر گرسنگی با انتقاد از معیارهای غالب گرسنگی مبتنی بر کالری و با تأکید بر مفاهیم متنوع تر تغذیه زیر سوال رفته است . با استفاده از اصطلاحات امنیت غذایی، تأکید بیش از حد بر بعد در دسترس بودن، ابعاد دیگر دسترسی، استفاده و ثبات را تحت الشعاع قرار داده است ، این خط انتقادی با این واقعیت تقویت شده است که هم تعداد مطلق و هم شیوع نسبی افراد مبتلا به سوءتغذیه مزمن از سال ۲۰۱۷ در حال افزایش است، (حتی اگر با معیار کالری اندازه گیری شود). خط دوم انتقادات، مسائل توزیع و هدر رفت غذا را برجسته کرده است. عرضه کنونی غذا به دلیل نابرابری توزیع و اشکال مختلف ضایعات و تلفات، به میزان زیادی از مقدار غذایی که واقعا خورده می‌شود، فراتر می‌رود . البته محاسبات کل تلفات و ضایعات متفاوت است، از یک سوم تا نصف، و حتی بیش از ۹۰٪ (اگر تلفات ذاتی تولید حیوانات صنعتی را در نظر بگیریم). محور سوم انتقادات بر فقدان حقوق و عاملیت بسیاری از افراد در سیستم‌های غذایی فعلی متمرکز شده است: فقدان حاکمیت و حقوق غذایی، نابرابری‌های جنسیتی و نژادپرستی ساختاری. بسیاری از این انتقادات ناشی از جنبش‌های اجتماعی در کشورهای در حال توسعه (مانند جنبش‌های دهقانی، افراد بی‌زمین، خرده‌مالک‌ها) است، به‌ویژه آن‌هایی که حول مفهوم حاکمیت غذایی از سال ۲۰۰۰ گرد هم می‌آیند .خط چهارم انتقادات ناشی از نگرانی‌های زیست محیطی کشاورزی است. شیوه‌های تولید، فرآوری و مصرف مواد غذایی، محرک‌های اصلی در تصاحب منابع طبیعی (زمین، آب شیرین، زنجیره‌های شیلاتی و غیره)، کاهش تنوع زیستی و تخریب سیستم‌های طبیعی است. منتقدین مدعی اشکال مختلف آلودگی، از جریان مصرف سوء کودها و سموم شیمیایی گرفته تا انتشار گازهای گلخانه در تولید مواد غذایی ، تحت تأثیر تغییرات آب و هوایی و سایر تغییرات محیطی مانند افزایش فراوانی خشکسالی و سیل، کاهش حاصلخیزی خاک، شور شدن، از بین رفتن گرده افشان‌ها، فروپاشی ذخایر ماهی و غیره.هستند . دراین یادداشت سعی دارم مشکلات پارادایم تولیدگرایی را از زاویه انتقادی بررسی نمایم.

 آسیب پذیری دنیای غذا در برابر بحران‌ها

رویکردهای متعددی برای تبیین ظهور و ماهیت قدرت در سیستم غذایی جهانی کنونی وجود دارد. تولیدگرایی محصول دوران بازسازی و رشد بالای جمعیت پس از جنگ جهانی دوم و بعداً کالایی و مالی شدن غذا در حین تکامل انقلاب سبز است. ریشه‌دار شدن آن نیز با ظهور نئولیبرالیسم در دهه ۱۹۸۰ و شرکت‌سازی و مالی‌سازی در سیستم غذایی مرتبط است  اصطلاح رژیم غذایی شرکتی اغلب برای برجسته کردن موقعیت غالب شرکت‌های بزرگ فراملیتی استفاده می‌شود. قدرت در کشورهای ثروتمندی که صادرکنندگان عمده هستند و اقتصاد آن‌ها بواسطه حضور شرکت‌های فراملیتی به شدت متمرکز است، متعین میگردد. در حالی که بازیگران محلی یا کشورهای کوچکتر به طور فزاینده‌ای آسیب پذیر و وابسته به واردات،  از نظر سیاسی به سادگی به حاشیه رانده می‌شوند. پس از جنگ جهانی دوم، حداقل سه بحران عمده غذایی با گستره جهانی وجود داشته است: بحران غذا در سال های۱۹۷۳-۱۹۷۴، بحران غذا طی سال های ۲۰۰۷-۲۰۱۲ و اخیراً به دلیل همپوشانی همه گیر کووید-۱۹ و تهاجم روسیه به اوکراین؛ بنظر می‌رسد همان ویژگی‌هایی که موفقیت‌های تولیدگرایی را ممکن کرده است، آسیب‌پذیری در برابر بحران‌ها را حتی در سطح جهانی افزایش داده و دیدگاه مشترکی وجود دارد که پارادایم فعلی کار نمی‌کند و نیاز فوری به دگرگونی وجود دارد. با این حال، پارادایم تولیدگرا ثابت کرده است که در برابر نقد بسیار مقاوم است و مدعی است که مشکل اصلی همیشه تولید ناکافی است و راه‌حل آن تقویت تولید است، برای مثال، با روش‌های  سبزتر یا  هوشمندتر برای مقابله با تغییرات شدید آب و هوایی. حال اگر به تولیدگرایی به عنوان یک اقتصاد سیاسی مستقر با مظاهر نهادی و مادی ملموس که نمی‌توان آن را به تنهایی با نقد علمی به چالش کشید بنگریم، این تضاد ظاهری قابل درک‌تر است . در بحث‌های سیاستی و پژوهشی، یک راه برجسته برای نزدیک شدن به این مظاهر نهادی و مادی، توصیف آنها در اصطلاحات سیستم‌های غذایی است. این امر به ویژه در اولین اجلاس سران سیستم غذایی سازمان ملل در سال ۲۰۲۱، با انتقاد شدید علیه اصطلاحات سیستم‌های غذایی و بحران‌های متاخر آشکار شد. منظور از بحران‌های غذایی، هرگونه اختلال در یک سیستم غذایی یا شبکه سیستم‌های غذایی است که منجر به ناامنی غذایی، با تضعیف دسترسی (مثلاً تلفات تولید، اختلالات لجستیکی) یا دسترسی (به عنوان مثال، افزایش قیمت) می‌شود. شوک‌های تولید از دهه ۱۹۶۰ به بعد به طور پیوسته افزایش یافته است . به طور کلی، حساسیت به اختلالات و حساسیت به بی ثباتی سیستم غذایی جهانی در دو دهه گذشته افزایش یافته است . پیوندهای نزدیک سیستم‌های غذایی به خصوص سیستم‌های انرژی و مالی باعث ایجاد محرک‌های بی‌شماری مانند تغییرات در قیمت نفت، بحران‌های ژئوپلیتیکی یا سفته‌بازی کالا می‌شود. البته اثرات اختلالات می تواند محلی باقی بماند، یا می‌تواند در شبکه جهانی سیستم غذایی حرکت کند. این امر بیشتر به این بستگی دارد که کشور مبدا در تجارت جهانی غذا چقدر مهم و مرکزی است. تا شبکه انتشار جهانی اغتشاشات را در زنجیره بین المللی غذا ممکن سازد . برای مثال، اثرات شوک‌های تولید که به کشورهای واردکننده خالص منتقل می‌شوند به سهم بازار صادرکننده آسیب‌دیده، پتانسیل تغییر شرکای تجاری، تنوع ترکیب رژیم غذایی و غیره بستگی دارد. با استفاده از مفهوم‌سازی سیستم غذایی جهانی ، چهار نوع مختلف بحران غذایی را می‌توان متمایز نمود:

اولین شوک تولید محلی در مرکز یا پیرامون است: اگر کشور آسیب دیده دارای قدرت بالای اقتصادی و ارتباطات موثر سیاسی باشد، می توان بحران را با واردات غذا جبران کرد. تقریباً ۸۰ درصد از جمعیت جهان در حال حاضر در کشورهای واردکننده خالص غذا، زندگی می کنند که دارای کسری مواد غذایی بین تولید و مصرف محلی هستند. بنابراین، در مواقع بحران، محدودیت‌های صادراتی توسط تولیدکنندگان کلیدی، سفته‌بازی‌های بازار یا احتکار توسط واردکنندگان اصلی ثروتمندتر، می‌تواند در افزایش آسیب‌پذیری میلیون‌ها نفر ظاهر شود.

دوم اختلال در مراکز صادرات است: با کاهش صادرات کشور، اثرات (با واسطه از طریق نوسان قیمت‌ها) در شبکه زنجیره ارزش جابجا می‌شود اما کشورهای مرکز و پیرامون را متفاوت تحت تأثیر قرار می‌دهد. اثرات محیطی شدید، نوعی محرک کلیدی برای هر دوی این نوع اختلال هستند درگیری‌ها یکی دیگر از محرک‌های کلیدی است: معمولاً تصور می‌شد که اینها بیشتر بر کشورهای فقیر تأثیر می‌گذارند، اما تهاجم روسیه به اوکراین نشان داد که چگونه مراکز عمده صادرات نیز می‌توانند تحت تأثیر قرار گیرند.

نوع سوم ؛ اختلالات زنجیره تامین همزمان در بسیاری از قطب‌های صادراتی را به طور همزمان توصیف می‌کند. بحران دریای سرخ یا سوئز یا گلوگاه هرمز، جنگ تجاری چین و امریکا، مناقشات خاورمیانه، تغییرات اقلیمی احتمال وقوع چنین رویدادهایی را حتی در سطح ۱.۵ درجه سانتیگراد یا ۲ درجه سانتیگراد گرمایش پسا صنعتی که در توافقنامه پاریس مورد هدف قرار گرفته است را بیشتر می کند.اختلالات همزمان می تواند در هر نقطه از شبکه از طریق نوسان قیمت ها و مشکلات لجستیکی مشکل ایجاد کند. همه‌گیری کووید-۱۹ را می‌توان به‌عنوان گونه‌ای از این نوع در نظر گرفت: اگرچه تأثیر آن عمدتاً بر معیشت (دسترسی به غذا) و سیستم‌های حمل‌ونقل بود تا تولید، تأثیرات آن در کل شبکه بازتاب داشت و حتی بر بخش‌های آسیب‌پذیر جمعیت تأثیر گذاشت. در کشورهای ثروتمند مرکز ساختار بهم پیوسته شبکه بالقوه برای یک بحران عمومی ایجاد می کند.البته انواع مختلف می توانند به طور همزمان انجام شوند. همه‌گیری، جنگ و تحریم‌های Covid-19 به دلیل تهاجم روسیه به اوکراین با شرایط آب و هوایی شدید در بسیاری از مناطق ترکیب شده است با پیشرفت بحران زیست‌محیطی چند وجهی، احتمال وقوع چنین طوفان‌های کامل بیشتر می‌شود.

نوع چهارم بر تفاوت بین بحران های موقت و بحران های آهسته تر(ژئواکونومیک، ژئوپلتیک) و به تدریج در حال ظهور تأکید دارد .اثرات متنوع مشکلات زیست محیطی تهدیدی برای کاهش تولید کل در سراسر جهان است و بر سیستم‌های غذایی در سراسر شبکه تأثیر می گذارد در سیستم غذایی فعلی، سیگنال‌های هشدار با فاصله طولانی بین تولیدکنندگان و مصرف‌کنندگان و جابجایی متوالی اثرات منفی به مناطق جدید پوشانده می‌شوند یک انگیزه سیستماتیک در مرکز سیستم غذایی جهانی برای همگام شدن با چنین اقدامات تاخیری وجود دارد، به طوری که اولین دور اثرات شدید بیشتر توسط سیستم‌های غذایی پیرامون احساس می‌شود در طول قرن بیستم ، تنوع ژنتیکی محصولات به شدت کاهش یافته است و اکنون فقط سه محصول (برنج، گندم، ذرت) بیش از نیمی از کل کالری غذا را تولید می‌کنند بر این اساس، عادات مصرف به طور فزاینده‌ای یکسان می‌شوند. در کنار فرآیند همگن سازی، تنوع خاصی هم در حال وقوع است. انتخاب غذا در بسیاری از مناطق افزایش یافته است، زیرا تجارت محصولات جدید را در دسترس قرار می‌دهد، اما در سطح جهانی، با ظهور یک عرضه غذای استاندارد جهانی، این انتخاب محدود شده است. برجستگی کشاورزی مبتنی بر دامداری کارخانه‌ای باعث همگن شدن مجموعه جهانی گیاهان غذایی مورد استفاده به عنوان خوراک دام شده است.

سیستم غذایی جهانی شده شامل تقسیم بندی نیست. در عوض، با گره‌های تجاری و بازیگران کلیدی قدرتمند، پیوسته‌تر شده است . این توسعه با مالی شدن فزاینده سیستم غذایی و رشد بازیگران کلیدی شرکت از طریق ادغام شرکت‌های بزرگ با یکدیگر تغذیه می شود.در قلب ارتباط تنگاتنگ سیستم غذایی، تجارت جهانی غذا قرار دارد.. در دهه های اخیر، حجم تجارت مواد غذایی به سرعت افزایش یافته است. تا یک چهارم غذای کشاورزی، زمین و آب شیرین از طریق تجارت قابل دسترسی است و تخصص منطقه‌ای تولید در حال افزایش است که وابستگی بیشتری به تجارت را ضروری می‌کند در واقع، ارتباط بین کشوری به طور چشمگیری افزایش یافته است و اکثر کشورها خودکفایی غذایی پایینی دارند و امروزه مفهوم امنیت غذایی با تجارت پایدار شبکه‌های تجاری بین المللی گره خورده است. پارادایم تولیدگرای مسلط منجر به افزایش تولید و یک سیستم غذایی جهانی در هم تنیده تر شده است. با این حال، این توسعه نتوانست بر گرسنگی و ناامنی غذایی غلبه کند، که هر دو دوباره در حال افزایش هستند. علاوه بر آن، سیستم‌های غذایی عمدتاً بر مبنای زیست محیطی ناپایدار عمل می‌کنند و قربانی تغییرات خطرناک در شرایط محیطی می‌شوند. علیرغم ارائه محافظت‌های و پروتکلی امنیتی در برابر برخی از انواع اختلالات، سیستم های غذایی با شبکه محکم به طور فزاینده ای در معرض بحران های غذایی، حتی بحران‌های جهانی هستند. بنابراین برای کشوری چون ایران باید بسیار در پروبلماتیک امنیت غذایی محتاط بود امنیت غذایی طراحی تریالکتیکی از تولید منطقی ملی، تراز تجاری در تعاملات منطقه ای و تجاری بین المللی و پیمان‌های گمرکی، و کشت فراسرزمینی بکمک دیپلماسی غذا می‌باشد.

نویسنده: حسین شیرزاد، تحلیل‌گر و دکترای توسعه کشاورزی

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا