
ایران، تجربهای چندلایه در مواجهه با بحران خشکی
ایران به عنوان کشوری که در قلب کمربند خشک و نیمهخشک جهان واقع شده، بهناگزیر سالها است که با دو پدیده به هم پیوسته بیابانزایی و خشکسالی دست و پنجه نرم میکند. اگرچه این موقعیت جغرافیایی چالشی بزرگ را بر کشور تحمیل کرده، اما موجب شده است ایران بهعنوان یکی از پیشگامان عملی و علمی در زمینه مقابله با این بحرانها در منطقه خاورمیانه و آسیای غربی شناخته شود. این پیشگامی نه یک ادعای صرف، بلکه حاصل تجربهای چندلایه، متشکل از دانش بومی، فناوری نوین، اقدامات میدانی و البته درسهای آموخته شده از شکستها و موفقیتها میباشد.
مقابله با بیابانزایی در ایران تنها یک انتخاب نیست، بلکه یک ضرورت بقا است. تاریخ کهن ایران مملو از نشانههای مدیریت هوشمندانه آب و خاک، از قناتهای باستانی تا شیوههای مرتعداری پایدار، است. در دوران معاصر، با تشدید پدیدههایی مانند کاهش بارندگی، افزایش دما و مدیریت ناکارآمد منابع آب، این ضرورت بیش از پیش احساس شده است. تهدید مستقیم ریزگردها بر سلامت و اقتصاد، پیشروی شنهای روان به سوی زمینهای کشاورزی و روستاها و خسارات ناشی از سیلهای ناگهانی در زمینهای فرسایشیافته، همگی زنگ خطری بودند که منجر به شکلگیری نهادها و برنامههای منسجم شدند.
ایران از دیرباز با تأسیس سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور، متولی اصلی مقابله با بیابانزایی و همچنین تشکیل ستادهای ملی مقابله با پدیده گرد و غبار، ساختار نهادی مناسبی را برای پرداختن به این موضوع ایجاد کرده است. تصویب قانون مقابله با بیابانزایی و تدوین برنامه ملی مقابله با گرد و غبار نشان از عزم ملی در سطح قانونگذاری دارد. این چارچوبها امکان تخصیص بودجه، تعریف پروژههای ملی و هماهنگی بینبخشی از جمله وزارت جهاد کشاورزی، سازمان محیط زیست و وزارت نیرو را فراهم ساخته است.
ایران تجربه ارزشمندی در پایش و پیشآگاهی خشکسالی از طریق شبکه ایستگاههای هواشناسی و استفاده از دادههای ماهوارهای دارد. این اطلاعات به برنامهریزی برای تخصیص آب، مدیریت کشاورزی در دورههای کمآبی و هشدار زودهنگام به جوامع محلی کمک میکند. ترویج کشاورزی حفاظتی و تغییر الگوی کشت به سمت محصولات کمآببر نیز بخشی از راهبرد مدیریت خشکسالی است.
با وجود تمامی این دستاوردها، ایران با چالشهای جدی نیز روبروست. ادامه روند خشکسالیهای ممتد، فشار بر منابع آبی ناشی از کشاورزی ناپایدار و مصرف بیرویه، و محدودیتهای مالی برای توسعه پروژههای بزرگ، از جمله این موانع هستند. آینده این مسیر در گروی تلفیق هرچه بیشتر دانش بومی با فناوریهای نوین مانند سنجش از دور و آبیاری هوشمند، جلب مشارکت واقعی جوامع محلی و تعیین حقابههای محیط زیستی برای تالابها و رودخانههای در معرض خطر است.
گزارشها حاکی از آن است که ایران با اجرای حدود ۸.۸ میلیون هکتار عملیات بیابانزدایی شامل نهالکاری، بذرکاری، مالچپاشی، احداث بادشکن و مدیریت رواناب، توانسته از هزاران کیلومتر راهآهن، جاده، شهر و زمین کشاورزی در برابر فرسایش بادی محافظت کند و در زمره کشورهای موفق آسیا در این زمینه قرار گیرد.
ایران را میتوان یک آزمایشگاه زنده برای مقابله با بیابانزایی و مدیریت خشکسالی دانست. وزارت جهاد کشاورزی با پشت سر گذاشتن دههها تجربه عملی، از کاشت نهال در دل شنزارها تا مذاکره در پایتختهای جهانی، گنجینهای ارزشمند از دانش و عمل را گردآوری کرده است. اگرچه راه پیشرو هنوز طولانی و پرچالش است، اما نقش ایران به عنوان یک پیشگام و الگو در منطقهای که با بحران آب و خاک دست به گریبان است، انکارناپذیر و حیاتی میباشد. موفقیت نهایی این مسیر، نه تنها به بقای زیست محیطی ایران، بلکه به ثبات و امنیت کل منطقه کمک خواهد کرد.




