
ضرورت ترویج و بهکارگیری محصولات جدید کشاورزی و دانشبنیان
در کشاورزی امروز ایران که با چالشهای گستردهای از کمآبی و تغییرات اقلیمی تا فرسایش خاک و افزایش جمعیت روبرو است، دیگر تکیه بر روشها و ارقام سنتی، به تنهایی پاسخگو نیست. در این میان، ترویج و بهکارگیری محصولات جدید کشاورزی و دانشبنیان به عنوان یک گذار اجتنابناپذیر و تنها مسیر تحقق امنیت غذایی پایدار، جلوه میکند. این فرآیند، تنها معرفی یک بذر جدید نیست؛ بلکه تحولی است نظاممند که اقتصاد، اجتماع و بومشناسی کشاورزی را به شکلی یکپارچه متأثر میسازد.
در هسته مرکزی این تحول، مفهوم بهرهوری قرار دارد. محصولات دانشبنیان، اعم از ارقام پرمحصول و مقاوم، نهالهای اصیل و سالم، یا بذرهای سازگار با تنشهای محیطی، در پی آن هستند که حداکثر محصول را با حداقل مصرف آب، خاک و نهادهها به ارمغان آورند. برای نمونه، معرفی ارقامی از گندم یا جو که در برابر خشکی و شوری مقاوم هستند، یا نهالهای میوهای که دوره رسیدگی کوتاهتر و نیاز آبی کمتری دارند، به صورت مستقیم به معنای تولید بیشتر در ازای هر قطره آب و حفظ منابع طبیعی برای نسلهای آینده است. این امر، کشاورزی را از یک فعالیت مصرفکننده و فشارآور بر طبیعت، به یک سیستم تولیدی هوشمند و پایدار تبدیل میکند.
از منظر اقتصادی، این نوسازی، شرط بقای کشاورز در بازار رقابتی و عامل افزایش درآمد او محسوب میگردد. هنگامی که کشاورز بتواند در واحد سطح، محصولی باکیفیتتر و کمآببرتر تولید کند، سود خالص او افزایش یافته و در برابر نوسانات قیمت و اقلیم، تابآوری بیشتری خواهد داشت. این افزایش درآمد، چرخه ارزشمندی را به راه میاندازد. کشاورز تمایل و توانایی مالی بیشتری برای سرمایهگذاری روی فناوریهای پیشرفته، سیستمهای آبیاری نوین و نهادههای باکیفیت پیدا میکند که این خود، بار دیگر بهرهوری را افزایش میدهد. در سطح کلان، این افزایش تولید و کاهش ضایعات، به خودکفایی ملی در محصولات استراتژیک، کاهش وابستگی و تقویت امنیت غذایی منجر میشود.
با این حال، خود محصول دانشبنیان به تنهایی کافی نیست. حلقه گمشده و تعیینکننده، ترویج مؤثر است. ترویج، پلی است میان دنیای پیچیده پژوهشهای آزمایشگاهی و واقعیتهای سخت و پرچالش مزرعه. یک کشاورز تنها زمانی یک رقم جدید را میپذیرد که مزیت آن را به چشم خود دیده و با شرایط بومی مزرعه خودش سازگار بداند. بنابراین، نظام ترویج کارآمد، تنها یک مروج نیست؛ بلکه یک تسهیلگر، آموزشدهنده و حلکننده مشکل است که باید با زبان و ادبیات کشاورز سخن بگوید، او را در فرآیند پذیرش نوآوری همراهی کند و دانش لازم برای مدیریت صحیح محصول جدید را در اختیارش قرار دهد. بدون این پل ارتباطی، بهترین یافتههای پژوهشی در کتابخانهها و ایستگاههای تحقیقاتی خاک خواهند خورد.
در بعد اکولوژیک، این تحول، پیامدهای مثبت عمیقی دارد. کشت ارقام مقاوم به آفات و بیماریها، نیاز به مصرف سموم شیمیایی را کاهش داده و سلامت بومسازگان و محصول نهایی را تضمین میکند. استفاده از گونههای کمآببر، فشار بر آبهای زیرزمینی را کم کرده و از فرونشست زمین جلوگیری میکند. در حقیقت، کشاورزی دانشبنیان، آشتی دادن تولید اقتصادی با حفظ محیط زیست است.
طبق آمار در سال گذشته، توسط وزارت جهاد کشاورزی طرح نفوذ دانش با هدف گسترش نوآوریهای علمی در عرصههای تولیدی به اجرا درآمد و نتیجه آن، ترویج و بهکارگیری بیش از ۵۷۰ محصول جدید کشاورزی و دانشبنیان در سراسر کشور بود.
در نتیجه میتوان گفت که ترویج و بهکارگیری محصولات جدید کشاورزی و دانشبنیان، یک انتخاب لوکس نیست، بلکه یک ضرورت استراتژیک برای عبور از بحرانهای کنونی و آینده است. این مسیر، اگرچه در کوتاه مدت نیازمند سرمایهگذاری، آموزش و تغییر ذهنیت است، اما در بلند مدت، تنها راه تبدیل کشاورزی ایران به محرکی پایدار برای توسعه، حفظ جمعیت در عرصههای روستایی و تضمین استقلال غذایی کشور است و هرگونه تأخیر در این زمینه، به معنای ایجاد شکاف با کشورهای پیشرو و افزایش آسیبپذیری نظام کشاورزی در برابر تهدیدهای پیشرو خواهد بود.




