اسلایدتعاون روستایییادداشت ویژه

توسعه صنایع تبدیلی، موتور محرک اقتصاد روستایی و نقش ارزشمند تعاونی‌ها

اقتصاد روستایی در بسیاری از کشورها، به ویژه ایران، با چالش‌های ساختاری عمیقی مواجه است. یکی از اصلی‌ترین این چالش‌ها، خام‌فروشی محصولات کشاورزی و دامی و عدم ایجاد ارزش افزوده کافی در خود جوامع محلی است. این امر نه تنها باعث فرار سرمایه و نیروی کار به سمت شهرها می‌شود، بلکه روستاییان را در معرض نوسانات قيمت بازارهای جهانی و ضایعات بالا قرار می‌دهد. در این میان، توسعه صنایع تبدیلی و تکمیلی به عنوان راهبردی کلیدی و تعاونی‌های روستایی به عنوان نهادی توانمندساز، می‌توانند ترکیبی تحول‌آفرین را شکل دهند.

صنایع تبدیلی به صنایعی اطلاق می‌شود که به فرآوری، نگهداری و بسته‌بندی محصولات کشاورزی، دامی، شیلاتی و مرتعی می‌پردازند. این صنایع حلقه واسط میان تولید خام و مصرف نهایی محسوب گشته و توسعه آن‌ها را می‌توان به مثابه احداث پل ارزش افزوده بر روی رودخانه تولیدات خام دانست. اهمیت این صنایع فراتر از جنبه اقتصادی صرف است و ابعاد اجتماعی، زیست‌محیطی و امنیت غذایی را در بر می‌گیرد.

از یک سو، توسعه این صنایع، ضایعات محصولات کشاورزی را که به بیش از ۳۰ درصد می‌رسد، به‌شدت کاهش می‌دهد. تبدیل میوه‌های درجه دو و سه به کمپوت، آبمیوه، خشکبار یا لواشک، یا فرآوری ضایعات کشاورزی به خوراک دام، نه تنها موجب حفظ منابع ملی و افزایش بهره‌وری می‌شود، بلکه درآمد پایدارتری را برای تولیدکننده اصلی، یعنی کشاورزان به ارمغان می‌آورد. از سوی دیگر، این صنایع اشتغال پایدار، به ویژه برای نیروی کار فصلی و زنان روستایی ایجاد می‌کنند و از مهاجرت بی‌رویه به شهرها جلوگیری می‌نمایند. همچنین، با ایجاد تنوع در محصولات نهایی، امنیت غذایی کشور را تقویت نموده و وابستگی به واردات محصولات فرآوری شده را کاهش می‌دهند.

یکی از بزرگ‌ترین موانع ایجاد صنایع تبدیلی در روستاها، نیاز به سرمایه اولیه است. یک کشاورز به تنهایی قادر به تأمین چنین سرمایه‌ای نیست. تعاونی‌های روستایی با تجمیع سرمایه‌های خرد اعضا و همچنین جذب تسهیلات بانکی با پشتوانه جمعی، این مانع را از سر راه برمی‌دارند.

صنعت فرآوری برای مقرون به صرفه بودن، نیاز به حجم معینی از مواد اولیه دارد. تعاونی‌های روستایی می‌توانند با سازماندهی کشاورزان، تولید را یکپارچه و استاندارد کرده و به صورت متمرکز، مواد اولیه باکیفیت و با حجم کافی را برای واحد تبدیلی تأمین نمایند. این امر هزینه‌های لجستیک و خرید را کاهش داده و قدرت چانه‌زنی تعاونی را در بازار افزایش می‌دهد.

تعاونی‌های روستایی می‌توانند به عنوان کانالی برای انتقال دانش فنی، آموزش روش‌های نوین فرآوری، استانداردهای بهداشتی و بازاریابی به روستاییان عمل کنند. آنها می‌توانند با مؤسسات تحقیقاتی و دانشگاهی ارتباط برقرار کرده و فناوری‌های مناسب را به خدمت گیرند.

در همین راستا مدیرعامل سازمان مرکزی تعاون روستایی ایران نیز بر لزوم توانمندسازی تعاونی‌ها، حرکت از خام‌فروشی به سمت صنایع تبدیلی و اجرای روستا بازارها در سراسر کشور به‌عنوان راهکار اصلی خدمت به کشاورزان و مردم تأکید کرده است.

در نتیجه، می‌توان گفت که توسعه صنایع تبدیلی بدون وجود نهادهای محلی قدرتمند مانند تعاونی‌های روستایی، اگر نه غیرممکن، دست کم بسیار دشوار و پرهزینه خواهد بود. از طرف دیگر، تعاونی‌های روستایی نیز برای ماندگاری و رونق خود نیاز به یک پروژه اقتصادی مولد و ارزش‌آفرین دارند. بنابراین، این دو مفهوم هم‌زیستی و هم‌تکاملی دارند. سیاست‌گذاران و برنامه‌ریزان باید به جای دیدگاه بخشی و مجزا، بر تقویت این پیوند استراتژیک تمرکز کنند. حمایت‌های هدفمند از جمله ارائه تسهیلات ارزان‌قیمت، آموزش‌های تخصصی، کمک به بازاریابی و ایجاد زیرساخت‌های لازم می‌تواند این مسیر را هموار سازد. در نهایت، نتیجه این همکاری، خلق روستاهایی می‌باشد که نه تنها محل تولید خام، بوده بلکه کانون خلق ثروت، اشتغال و پایداری اکولوژی برای کل کشور هستند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا