
استفاده نادرست از منابع آبی و گسترش بیابانزایی
بیابانزایی به عنوان پدیدهای که روزبهروز بر وسعت و شدت آن افزوده میشود، تنها نتیجه کاهش نزولات آسمانی یا تغییرات اقلیمی نیست، بلکه مدیریت ناپایدار منابع آب نیز سهمی عمده در تشدید این بحران دارد. در بسیاری از مناطق خشک و نیمهخشک جهان از جمله ایران، بهرهبرداری بیرویه از منابع آبی زیرزمینی و سطحی، همراه با روشهای نادرست آبیاری، نهتنها ذخایر آب را تحلیل برده، بلکه زمینهای حاصلخیز را به کانونهای گردوغبار و بیابان تبدیل کرده است. این روند، چرخهای ویرانگر ایجاد میکند که توقف آن نیازمند بازنگری اساسی در نحوه تعامل با منابع آبی است.
در گذشته، بسیاری از جوامع در مناطق خشک با درک صحیح از محدودیتهای منابع آب، سیستمهای سنتی مانند قناتها و بندسارها را ابداع کردند که به حفظ تعادل بین مصرف و تغذیه سفرههای آب زیرزمینی کمک میکرد. اما در دهههای اخیر، گسترش کشاورزی ناپایدار، حفر چاههای غیرمجاز و استفاده از روشهای آبیاری غرقابی، فشار بیسابقهای بر منابع آب وارد کرده است. افت سطح آبهای زیرزمینی و خشک شدن قناتها و رودخانهها، پوشش گیاهی طبیعی را از بین برده و زمین را در معرض فرسایش بادی قرار داده است. نتیجه این روند، گسترش بیابانها و افزایش طوفانهای گردوغبار است که زندگی میلیونها نفر را تحت تأثیر قرار داده است.
بخش کشاورزی بهعنوان بزرگترین مصرفکننده آب در کشورهای خشک، نقش محوری در این بحران ایفا میکند. در بسیاری از موارد، کشت محصولات پرآبخواه در مناطقی که از نظر اقلیمی مناسب نیستند، همراه با بازدهی پایین، منجر به هدررفت حجم عظیمی از آب شده است. از سوی دیگر، عدم توجه به الگوی کشت متناسب با شرایط هر منطقه و سیاستهای نادرست حمایتی، کشاورزان را به ادامه این روند ناپایدار ترغیب کرده است. در چنین شرایطی، حتی اگر بارندگیها نیز کاهش نیابد، برداشت بیش از حد از منابع آبی، زمین را به سمت بیابانی شدن سوق میدهد.
شهرها نیز در این چرخه مقصر هستند. رشد شهری بدون برنامهریزی، مصرف بیرویه آب و از بین بردن پوشش گیاهی اطراف شهرها، باعث تشدید اثر جزیره گرمایی و کاهش نفوذ آب به سفرههای زیرزمینی شده است. در بسیاری از موارد، توسعه شهری به قیمت نابودی باغات و زمینهای کشاورزی اطراف شهرها تمام شده که این خود به کاهش رطوبت خاک و افزایش گردوغبار دامن زده است.
راه برونرفت از این بحران، تنها در محدود کردن مصرف آب نیست، بلکه نیازمند تحولی اساسی در نگرش به مدیریت منابع آبی است. احیای سیستمهای سنتی مدیریت آب، توسعه روشهای آبیاری نوین، بازنگری در الگوی کشت و توجه به کشاورزی پایدار میتواند بخشی از این راهکار باشد. علاوه بر این، تقویت قوانین جلوگیری از حفر چاههای غیرمجاز، بازچرخانی آب در صنعت و شهرها و سرمایهگذاری در پروژههای احیای آبخیزها نیز ضروری است.
وزارت جهاد کشاورزی در همین راستا و به عنوان نمونه، با هدف مهار گرد و غبار حدود ۲۰ هزار هکتار از اراضی واقع در کانون بحرانی شماره ۴ در جنوب و جنوب شرقی اهواز در سالهای گذشته نهالکاری انجام داده و عملیات نگهداری از نهالها، آبیاری و مرطوبسازی خاک در حال انجام است.
بیشک باید پذیرفت که بیابانزایی تنها یک مشکل زیست محیطی نیست، بلکه تهدیدی برای امنیت غذایی، سلامت و ثبات اجتماعی است. بدون تغییر رویکرد فعلی در استفاده از منابع آب، چرخه تخریب ادامه خواهد یافت و هر سال بر وسعت بیابانها افزوده خواهد شد. اما اگر امروز اقدام کنیم، شاید بتوانیم این روند را معکوس کرده و آیندهای پایدار برای نسلهای بعد ترسیم کنیم.




