
تعاون روستایی، شبکهای زنده برای خدمترسانی در دشوارترین شرایط
در جنگهای کوتاهمدت اما شدید، سرعت واکنش و انعطافپذیری نظام توزیع مواد غذایی به اندازه ذخایر استراتژیک اهمیت مییابد. تعاونیهای روستایی در این مقطع حساس بهعنوان شبکههای از پیشسازمانیافته، نقشی منحصربهفرد در ایجاد تعادل بین نیازهای فوری جبههها و مصرف داخلی ایفا مینمایند. این نهادهای مردمی که معمولاً در تحلیلهای کلان نادیده گرفته میشوند، در واقع نخستین خط دفاعی اقتصاد روستایی در برابر شوکهای ناگهانی به شمار میروند.
ساز و کار خودگردان تعاونیها امکان بسیج سریع منابع را فراهم کرده و در حالی که سیستمهای متمرکز دولتی نیاز به زمان برای تصمیمگیری و اجرا دارند، تعاونیهای روستایی با تکیه بر شناخت محلی و روابط اعضای خود، در همان ساعات اولیه جنگ میتوانند ذخایر پراکنده را یکپارچه و مسیرهای توزیع جایگزین را فعال کنند. زنان روستایی در این فرآیند نقش محوری دارند؛ آنها با دانش تجربی خود از روشهای نگهداری سنتی مواد غذایی، به تبدیل و حفظ سریع محصولات فاسدشدنی میپردازند.
بخشی از موفقیت تعاونیها مرهون همان اقتصاد غیررسمی است که در شرایط عادی مورد انتقاد قرار میگیرد. شبکههای خویشاوندی و روابط مبتنی بر اعتماد محلی، امکان جابهجایی مواد اولیه و کالاها را خارج از چارچوبهای اداری پیچیده فراهم میکند. رانندگان محلی که معمولاً مسیرهای روستایی را میشناسند، بدون نیاز به دستورالعملهای رسمی، به انتقال مواد غذایی بین روستاها و شهرهای نیازمند به کمک فوری میپردازند.
این سیستم انعطافپذیر اگرچه از نظر مقیاس محدود است اما بهدلیل سرعت عمل بالا و کاهش هزینههای مبادله، کارایی قابلتوجهی در شرایط بحران از خود نشان میدهد. تجربه جنگ ۱۲ روزه با رژیم صهیونیستی ثابت کرد که در مواجهه با بحرانهای کوتاهمدت، ترکیبی از سازماندهی رسمی و شبکههای غیررسمی محلی میتواند کارآمدتر از هر یک از این سیستمها بهتنهایی عمل کند.
نکته قابلتوجه دیگر، تداوم نقش تعاونیها پس از پایان درگیریها است. در حالی که در جنگهای طولانیمدت معمولاً سازوکارهای اضطراری پس از جنگ به فراموشی سپرده میشوند، شبکه تعاونیهای روستایی بهعنوان زیرساختی پایدار باقی میمانند. این نهادها پس از جنگ به کاتالیزوری برای بازسازی سریع بخش کشاورزی تبدیل میشود و تجربه کسب شده در دوران جنگ را به راهحلهای عملی برای مشکلات پساجنگ بدل میکنند.
به عنوان مثال در این ایام، شبکه تعاون روستایی طبق روال گذشته و از جهاتی بهتر از گذشته نسبت به خرید گندم و دانههای روغنی از کشاورزان اقدام کرد. همچنین این شبکه عظیم مردمی از میزان ۴ میلیون تن گندم مازاد بر نیاز کشاورزان خریداری شده توسط دولت، حدود ۴۴ درصد گندم را از حدود ۱۵۰ هزار کشاورز و به میزان بیش از ۱.۷ میلیون تن در بیش از ۶۰۰ مرکز خرید در سراسر کشور خریداری نموده است.
درس اصلی این تجربه آن است که در مواجهه با بحرانهای کوتاهمدت، سرمایهگذاری روی نهادهای محلی با قابلیت انعطاف بالا میتواند بسیار مؤثرتر از ایجاد ساز و کارهای متمرکز و پیچیده باشد. شبکه عظیم تعاون روستایی کشور در جنگ ۱۲ روزه اخیر نشان داد که تابآوری واقعی نه در ذخایر متمرکز، که در شبکههای پراکنده اما بههمپیوسته محلی نهفته است.




